روزی مرد ثروتمندی همراه دخترش مقدار زیادی شیرینی و خوردنی به مدرسه
شیوانا آورد و گفت اینها هدایای ازدواج تنها
دختر او با
پسر جوان و بیکاری
از یک خانواده فقیر است.
شیوانا پرسید: چگونه این دو نفر با دو سطح زندگی متفاوت با همدیگر وصلت کرده اند؟
…
.
.
.
بقیه داستان در ادامه مطلب ..