آخرین ارسال های انجمن
خیلی دعا کردم، نشد
مَشکو بغل کردم، نشد
داداش حسین شرمندتم
رفتم که برگردم، نشد
.
چشمام نمی بینه داداش
بدجوری دستام خاکیه
هر کار میشد کردم، نشد
شرمنده مَشکم خالیه
.
از ناقه افتادم زمین دستام برام کاری نکرد
تا خیمه ها راهی نبود، مَشک آبروداری نکرد
دندون گرفتم عشقتو، سینه سپر کردم، نشد
خواستم علمداری کنم، رفتم که برگردم، نشد
رفتم که برگردم، نشد….......اقاجون خیلی شرمندتم ببخش اگه نتونستم برات اب بیارم زندگیم روبهت بدهکارم اقاجونم
ارسال نظر برای این مطلب
درباره ما
این وبلاگ برای شادی و تفریح شما عزیزان دررست شد پس با خواندن مطالب و خنده های شیرین خودتون ما را خوشحال کنید.یادتون هم نره در انجمن ما عضو بشید.
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آمار سایت